انقلاب مكزيك 1913، مورلوس، مكزيك



افراد مسلح زاپاتا به يكي از سنگرهاي نيروهاي ژنرال هوئرتا حمله ور ميشوند. شورشيان جنوب در اواسط آوريل بر ضد نيروهاي فدرال مكزيكي وارد جنگ شدند. دولت نيز با بازداشت هاي دسته جمعي و اخراج از كشور به مقابله پرداخت. مكزيك درگير يك جنگ داخلي تمام عيار شده بود.

امیلیانو زاپاتا یکی از اسطوره های مردم آمریکای مرکزی و مردم آمریکای لاتین به شمار می رود که شرح دلیری ها و دلاوری های او همواره در ذهن مردم آن دیار باقی خوهد ماند ،زاپاتا که قبل از دست بردن به اسلحه ،خود به عنوان رام کننده اسب های وحشی با ملاکین و بزرگان ،حشر و نشر داشت، از سن 30 سالگی فعالیتهای مسالمت آمیزی را در جهت احقاق حقوق روستاییان، که زمینهایشان به ناحق غصب می شد آغاز نمود . در این ایام مکزیک در زیر چکمه دیکتاتوری "دیاز" قرار داشت و از آنجایی که دیاز نسبت به اصلاح وضع موجود علاقه ای نشان نمی داد ،زاپاتا که دیگر از مبارزه ی مبتنی بر گفتگو ناامید شده بود سرانجام با مسلح نمودن عده ای از اطرافیان خود و راندن متجاوزین از روستاها و زمینهای کشاورزان، عملا قیام مسلحانه خود را آغاز کرد .
در سال 1910 انتخابات مکزیک با رقابت "دیاز" و رقیب وی " فرانچسکو مادرو" آغاز شد ، مادرو با حمایت از زاپاتا و جنبش وی توانست حمایت توده های مردم را برانگیزد و بر دیاز به پیروزی برسد. اما پس از پیروزی به تمامی وعده هایی که به زاپاتا داده بود پشت کرد و از انها خواست که سلاحهای خود را تحویل دولت دهند اما زاپاتا با امتناع از این دستور بار دیگر رویه ی نظامی خود را از سر گرفت .
اما حکومت "مادرو " چندان طول نکشید و با آغاز حکومت ژنرال "ویکتوریانو هوئرتانو" سختگیری و تاراج زمینهای دهقانان سرعت بیشتری گرفت و به موازات آن مبارزات زاپاتا و یارانش نیز تشدیدتر می شد و اینجا بود که اتحاد با جنبش ویلیستاس به رهبری "پانچو ویلا" که در شمال مکزیک مشغول مقاومت بودند سبب گشت تا هوئرتانو از قدرت خلع گردد و ارتش آزادی که نماد آن زاپاتا بود بتواند تغییری در وضع موجود فراهم کند .
اما پایان کار زاپاتا نزدیک بود بعد از آنکه قاصدی از سوی دولت خواستار مذاکره مستقیم با وی شد وی نیز تنها به سوی وعده گاه شتافت، اما آنجا بود که شلیک گلوله های نظامیان کمین کرده، سبب قطع ضربان قلبی شد که نبض آزادی تمام مردم رنج کشیده و ستمدیده مکزیک بود.

و شعور چیزی بود که خداوند به هر کس ارزانی نمی داشت.

جوان های قدیم که امروز طبق اصول زندگی پیر شده اند(که ای کاش- اگر خبر درست باشد- در همان جوانی جان می سپردند!) چه خوب فراموش می کنند! امروز خبرهایی به گوش می رسد که لااقل دل عاشقان سینما را سخت بدرد می آورد: داریوش ارجمند- همان که سالها تمرین می کردیم مانند او در "ناخدا خورشید" ِ تقوایی با یک دست کبریت را بکشیم روی سمباده و سیگار روشن کنیم - می خواهد در فیلمی به کارگردانی فلان ناکارگردان ِ هیچی نفهم خوش بدرخشد! و پیری و"عاقبت به خیری" را ببوسد بگذارد کنار. مالک اشتر ِعلی حالا در سپاه معاویه خوش خدمتی خواهد کرد و همه فراموش خواهیم کرد که برای آزادیش از زندان ِ"اعتراض" کیمیایی اشک ریختیم. باشد اشکالی ندارد، ما هم فراموش می کنیم آقا داریوش ِ... نمی توانم بگویم ارجمند.
حامد کمیلی، تازه داشتم سعی می کردم دوستت داشته باشم، "تردید" را که دیدم گفتم:چه بازیگر خوبی!" ولی حالا...
و اما لیلا اوتادی! چه مثال خوبی است از خوشگل ِ بی شعور. و برای همه ما خوب است که یاد بگیریم عقلمان به چشممان نباشد.
برای بقیه هم نوشتن حتی یک جمله زیاد است.

عکسهایی که جهان را متحول کردند-ده



جنگ و خشكسالي در بيافرا


ژوئيه 1968، بيافرا، نيجريه

يك سال پس از آغاز جنگ جدايي طلبانه نيجريه، جمهوري تازه تأسيس بيافرا دچاريكي از وحشتناكترين خشكساليهاي تاريخ شد. ادامه خشكسالي در ساحل وضعيت نامطلوب در كشوري كه غرق در تنش هاي زمان جنگ است را بيش از پيش وخيم ساخت. آوارگان، بويژه كودكان بيشترين قربانيان اين بحران به شمار مي رفتند.


با اعلام مجلس مشورتی ایالت شرقی نییجریه مبنی بر جدایی از نیجریه بحرانی آغاز می شود که سر منشا آن نفت است.ايالت شرقي و سرزمين بيافرا داراي ذخاير غني نفت است كه در سال 1955 ميلادي توسط شركت هاي انگليسي شل و بريتيش پتروليوم كشف شده بود .

جنگی طولانی و فرسایشی آغاز می گردد نيروهاي دولت فدرال سرزمين بيافرا را محاصره كرده و از ورود هرگونه مواد غذايي و كمك بشردوستانه به منطقه درگيري جلوگيري مي كنند.
مردم ساكن بيافرا كه در معرض قحطي قرار داشتند ، تسليم نمي شوند، اما قحطي و گرسنگي موجب مرگ صدها نفر در روز مي شود و اين تعداد هر روز افزايش مي يابد. سرانجام بيافرا تسلیم می شود و از سازمان ملل مي خواهد در مورد شرايط يك آتش بس براي تدارك توافق هاي صلح ميانجي گري كند.
اما دولت فدرال قاطعانه پاسخ منفي داده و اعلام مي كند جدايي طلبان بيافرا بايد بدون قيد و شرط تسليم شده و استقلال بيافرا منتفي شود.
سرانجام اوجوكوو رهبر جدايي طلبان به ساحل عاج فرار مي كند و پس از 33 ماه جنگ كه منجر به مرگ بين 1 تا 3 ميليون نفر گردید جنگ بيافرا خاتمه مي يابد.